جناب آقاي محکي
مدير مسئول محترم روزنامه همشهري
با سلام و احترام؛
پيرو درج گزارشي با رو تيتر \"غارتگران، محوطه باستاني رامهرمز را با قاشق حفر ميکنند\" و تيتر \"خواب آشفته شاهان عيلامي\" در تاريخ 10 دي ماه 1388 در صفحه 19 آن رسانه که در آن، نکتهها و ادعاهاي سراسر کذب و کاملاً غير تخصصي مطرح شد، مقتضي است وفق قانون مطبوعات، نسبت به انتشار جوابيه ذيل که دقيقاً بر اساس محتوا و لحن گزارش روزنامه همشهري تنظيم شده است در اسرع وقت و بي کم و کاست اقدام لازم را به عمل آوريد.
جا دارد به مدير عامل محترم روزنامه همشهري تأکيد کنيم که سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري با توجه به درج کامل و آزاد گزارشهاي مورد نظر در آن خبرگزاري، تغيير و حذف حتي اندکي از اين جوابيه را نيز پذيرا نبوده و در صورت هر گونه جرح و تعديل در متن حاضر تا زمان حصول نتيجه مطلوب موضوع را از طرق قانوني پيگيري خواهد کرد.
دروغي که در حوزه ميراث فرهنگي تازگي ندارد دروغ مربوط به حفاريهاي غير مجاز است. گويا بايد هر روز در تعدادي از روزنامهها، چيزهايي را بشنويم و افسوس بخوريم براي رواج دروغ گويي و فاتحهاي نيز براي اصول حرفهاي رسانه بخوانيم.
هنوز ماجرا و تکليف دروغهاي قبلي روشن نشده دروغ ديگري سر برآورده و سبز مي شود. آخرين دروغ را سخنگوي انجمن موسوم به دوستداران ميراث فرهنگي خوزستان به طور اختصاصي براي روزنامه همشهري مخابره مي کند...
همشهري با او تماس ميگيرد. نفس زنان و از فرط حرص و جوش! دروغ مهمي را افشا ميکند: از نظر وي، ماجرا از اين قرار است که عدهاي غارتگر، در کمال آرامش، صبورانه و شبانه روز قاشق به دست شدهاند و از يک محوطه در رامهرمز آثار بزرگي را با چنگال از زير زمين بيرون کشيده سپس با کفگير به ديپلمات آرژانتيني ميدهند که از آنجا هم احتمالاً با قابلمه سر از موزه لندن در مي آورد!!
البته بخشي از اين آثار نيز به ساير نقاط دنيا ميرود که احتمالاً آقاي سخنگوي انجمن موصوف با در اختيار داشتن ديدهبانهايي در سراسر دنيا اطلاعات آن را در زمان مقتضي در اختيار روزنامه همشهري قرار خواهد داد!!
آري، به همين راحتي و در روزنامه شهرداري تهران در گفتگو با يک فرد غير کارشناس و غير مسئول با وجود عدم ارايه هر گونه سند و مدرکي و بدون استعلام از مقامات مسئول، يک دروغ و اتهام بزرگ ديگر به سازمان ميراث فرهنگي کشور وارد ميشود و جالبتر آنکه وقتي روابط عمومي سازمان پيگير چگونگي و چرايي انتشار اين گزارش سراسر کذب در روزنامه شهرداري تهران ميشود اين گونه پاسخ ميشنوند که \"جوابيه اتان را بفرستيد بيايد!\" ...
به نظر ميرسد در اين خصوص، براي دفعات متعدد طي روزهاي اخير روزنامه همشهري به علت عدم آشنايي با اصول اوليه و پايهاي حرفه اطلاع رساني دچار خطاي جديدي در حوزه ميراث فرهنگي شده است.
اگرچه انتشار تعمدگونه اين اخبار به منظور تشويش افکار عمومي آن هم از سوي روزنامهاي که به نظر ميرسد در آن تحريف مسائل ميراث فرهنگي کشور امري مرسوم و عادي است چندان دور از ذهن نيست؛ چرا که به هر حال اين روزنامه نيز در نوعي تقسيم کار، ظاهراً مسئوليت تخريب و سياه نمايي بخشي از خدمات دولت را بر عهده گرفته است.
از جمله اشتباهات رايج در روزنامه شهرداري تهران، استناد به اظهارات منبعي است که نه تنها داراي تخصص و مسئوليتي در سازمان ميراث فرهنگي نيست بلکه از دانش ابتدايي در اين زمينه هم برخوردار نيست.
فعالان حرفهاي در مطبوعات به خوبي مي دانند که استناد به منابع مسئول و رسمي براي کسب خبر از جمله اصول ابتدايي اين حرفه محسوب ميشود، چرا که در غير اينصورت مراجعه به هر شخصي نه تنها نميتواند به عنوان صحت خبر قلمداد شده بلکه منجر به انواع شايعهپردازي و گاه تشويش افکار عمومي نيز ميشود.
براي تنوير افکار عمومي در مورد منبع مورد استناد روزنامه همشهري با عنوان مجتبي گهستوني، مواردي وجود دارد که به خوبي گوياي عدم آشنايي اين رسانه با اصول و بديهيات حرفهاي اطلاعرساني است؛ از جمله آن که فرد مورد مصاحبه از سوي روزنامه همشهري نه تنها مقام مسئولي محسوب نميشود بلکه حتي از پرسنل شاغل در سازمان ميراث فرهنگي هم نيست.
همچنين فرد مذکور در حال حاضر به علت اظهارات غير کارشناسي خود که منجر به ورود برخي صدمات جدي به آثار تاريخي خوزستان نيز شده داراي پروندههاي باز قضايي است.
اين پروندههاي قضايي که در حال بررسي و رسيدگي است در پي شکايات متعدد بخشهاي مختلف سازمان ميراث فرهنگي خوزستان و نيروي انتظامي بوده است.
در نهايت اينکه منبع مورد استناد روزنامه همشهري نه تنها داراي تخصصي در عرصه ميراث فرهنگي و باستان شناسي نيست بلکه شنيدهها حکايت از آن دارد که فرد ياد شده صرفاً داراي مدرک ديپلم است!!
به اين ترتيب کاملاً واضح و مبرهن است که منبع خبر بولتن تبليغاتي شهرداري تهران از هيچ گونه وجاهت قانوني، کارشناسي، علمي و مسئوليتي براي انتشار هر گونه خبري (و البته دروغي!) در حوزه ميراث فرهنگي برخوردار نيست.
اما اين که روزنامه همشهري که بر اساس آمار و مستندات دقيق و مستدل، ظاهراً بحث سياه نمايي در حوزه ميراث فرهنگي را در دستور کار خود دارد چگونه اصول حرفهاي را براي تحقق اهداف خود زيرپا مي گذارد ما از آن بي اطلاع هستيم.
اما ذکر يک مثال، بيتجربگي و ناآشنايي با اصول حرفه اطلاعرساني از سوي روزنامه همشهري را روشنتر ميکند؛ \"آقاي دوربيني\" را اگر همه مردم نشناسند بيشتر فعالان رسانهاي به خوبي ميشناسند.
آقاي دوربيني همان مرد ميانسالي است که در تمام مراسم، تجمعات و تحصنها در هر موضوع و مبحثي شرکت ميکند؛ به نحوي که تقريباً نديدن تصوير وي در گزارشهاي خبري سيما و عکسهاي خبرگزاريها غير ممکن است!!
آقاي دوربيني فقط ميخواهد به هر قيمت ممکن ديده شود. اين موضوعي است که خود وي در گفتگو با صدا و سيما اعلام داشت! اما آيا آقاي دوربيني به واسطه اين که در مراسم مختلفي ديده ميشود مي تواند به عنوان کارشناس امور اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و غيره مورد استناد رسانهها قرار گيرد؟
پاسخ اين پرسش بيدرنگ و قطعاً منفي است اما روش به کار گرفته شده از سوي روزنامه همشهري ظاهراً اين موضوع را نفي نميکند و از اين بابت جاي آقاي دوربيني به عنوان يکي از منابع اصلي خبري در اين روزنامه واقعاً خالي است!
به هر حال اينکه چگونه است که روزنامه همشهري در حالي که در کشور، سازمانها و مقامات مسئول وجود دارند اما ايشان به سراغ امثال آقاي دوربيني ميرود، موضوعي جالب توجه و غير قابل توجيه است؛ چرا که باور و تصور معقول و عمومي از يک روزنامه آشنايي با اصول اوليه حرفه خبرنگاري و انتشار اخبار راست و صحيح است.
جهت تنوير افکار عمومي روش به کارگرفته شده از سوي روزنامه همشهري در گفتگو با منابع غير رسمي و امثال آقاي دوربيني زماني اهميت بيشتري پيدا ميکند که متوجه مضرات آن شويم.
باز هم براي مثال، اگر زماني يکي از آقايان دوربيني غير مسئول، چنانچه در گفتگو با اين روزنامه اعلام کند؛ غارتگران، صبورانه و شبانهروز با قاشق! در حال سرقت آثار تاريخي کشورمان هستند تکليف سازمان ميراث فرهنگي در مواجهه با چنين خبري چيست؟
آيا غير از اين است که در نگاه اول شايد برخي باور کنند که به راستي شايد چنين امري صحت دارد؟ اگر اين گونه است و چنين روال طنازانهاي در جريان است شايد مناسب است پرسيده شود که مگر تونل توحيد نيز با قاشق!! حفاري شده که مشکلاتي اين چنين برايش پيش مي آيد؟!!
اما فراتر از اين امر، پرسش اساسي اين است که وقتي خبري تا بدين پايه سست و حتي طنزمانند در اين روزنامه منتشر ميشود آيا روش و منش روزنامه شهرداري تهران اين گونه است که هر دروغي را به نقل از هر کسي بي آنکه سند و مدرکي ارايه شود و بي آن که کذبيات مطرح شده را از مقام مسئولي استعلام کند منتشر ميکند؟
بعد هم که از سازمان مسئول پيگير چرايي آن شوند يادآوري کنند که ميتوانيد جوابت را ارسال کنيد؟! اگر اين گونه است که روزنامه همشهري رسماً اعلام کند فاتحه کار حرفهاي در اين روزنامه خوانده شده و به علت برخورداري از حمايتهاي ويژه هر دروغي را که بخواهد بي هيچ واهمهاي منتشر ميکند و عقوبتي نيز گريبان ايشان را نخواهد گرفت.
به اين ترتيب تکليف ساير دستگاهها نيز با اين روزنامه روشن شده و از فرصتي که براي جواب دادن به کذبيات روزنامه همشهري در اختيارشان قرار مي گيرد به نحو مطلوب و بلند مدتي برنامهريزي لازم را بکنند.
آيا با روشي که روزنامه همشهري در پيش گرفته نميتوان زمينه اطلاعرساني ناصحيح و ممزوج با اطلاعات غلط، شايعه، جنجال آفرين و مشوش کننده افکار عمومي را فراهم ساخت؟
در چنين وضعيتي ديگر چه نيازي به دستگاهها و مقامات مسئول هست وقتي روزنامه همشهري ميتواند با استناد به امثال آقاي دوربيني و هر منبع ناشناسي هر آنچه ميخواهد منتشر کند؟! البته اين کاري است که روزنامه همشهري هماکنون نيز انجام ميدهد.
اما با چنين رويهاي، آيا روزنامه همشهري خود ميپذيرد که به نقل از فردي که فاقد مسئوليت، تحصيلات مرتبط و دانش کافي باشد خبري را در مورد ريزش بخشهايي از تونل توحيد و يا يکي از انبوه مشکلات شهر تهران منتشر کند؟
اگر اين گونه است کم نيستند دوستداران هواي پاک در تهران، دوستداران حمل و نقل خوب در تهران، دوستداران تهران تميز، دوستداران تهران عاري از موشهاي گربه هيکل، دوستداران تهران قديم، دوستداران خانه هاي امن در تهران و ...!!
اما در حاشيه گزارش مذکور اظهار فضل کرده بوديد که گنجينه جوبجي چيزي از ارتش کمبوجيه کم ندارد. ما که همچنان از علت مخالفت و نگراني روزنامه همشهري در مخالفت با پيگيري سرنوشت ارتش کمبوجيه مطلع نشديم اما براي اطلاع ، سازمان ميراث فرهنگي براي پيگيريهايي از اين دست هزينهاي نکرده است.
حال اگر در مجموعه مالک روزنامه همشهري براي يک پيگيري هم هزينههاي ميلياردي ميکنند که چنين ابهام و پرسشي در ذهن نگارنده متن شکل گرفته ما از آن بياطلاعيم.
باز تأکيد ميکنيم که در کشف گنجينه جوبجي هيچگاه غارتي صورت نگرفت بلکه به اعتقاد بيشتر کارشناسان و محققان باستانشناسي، شواهد و مدارک موجود نشان دهنده آن است که مديريتي که از سوي اداره و سازمان ميراث فرهنگي در جهت حفظ و پاسداشت اين اشياء تاريخي به کار رفته موردي استثنايي و کم نظير است.
حضور به موقع نيروهاي اداره کل ميراث خوزستان و يگان حفاظت و تلاش در جهت نظارت، کنترل و مديريت اوضاع در روز کشف اين اشياء قابل تحسين است، چرا که اجازه دسترسي احدي از نيروهاي غير مسؤول به ويژه قاچاقچيان و سوداگران به منطقه داده نشد.
پس از انجام کارهاي مقدماتي براي محافظت از اشياي مکشوفه و سايت باستاني جوبجي هيأتي از سوي پژوهشکده باستانشناسي کشور به سرپرستي خانم دکتر شيشه گر به منظور حفاري علمي و باستانشناسي به محل اعزام شد و پس از آن تمام اشياي موجود براي مرمت به تهران انتقال يافت که با همکاري شناخته شده ترين و متخصصترين مرمت کاران اشياي فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي کشور اين اشياء مورد مرمت قرار گرفتند.
پس از نجاتبخشي آثار توسط هيأت باستانشناسي، منطقه تاريخي جوبجي از سوي نيروي انتظامي و يگان حفاظت تحت نظارت و مراقبت دايم قرار داشت و خوشبختانه با توجه به نزديکي دو روستاي جوبجي و دهيور به يکديگر و قابل ديد بودن منطقه باستاني قاچاقچيان و حفاران غير مجاز جرأت و جسارت نزديکي به محل را نداشته و ندارند.
در ضمن با توجه به برنامهريزيهاي به عمل آمده اين اداره کل و نظر سرپرست کاوش خانم دکتر شيشه گر، در تاريخ 1/9/88 هيأت باستان شناسي به منظور مشخص کردن عرصه و حرايم در منطقه حضور يافت تا پس از انجام کار با ارايه گزارشات و مستندات اين حريم به تصويب برسد.
در پايان مجدداً اين نکته بديهي را به معرض داوري و قضاوت مخاطبان محترم و منصف مينهيم که همانگونه که هر فعال رسانهاي ميداند مبناي خبر ميبايست مستند بر واقعيات موجود و بر اساس دادههاي کارشناسي باشد تا آن خبر و گزارش قابل وثوق و اعتماد باشد در غير اين صورت مسائل و موضوعات خود ساخته که بر اساس شايعات و وهميات شکل گرفته باشد در دادههاي پژوهشي و تحقيقي و خبري هيچگونه اعتبار و ارزشي نخواهد داشت و تنها براي سرگرمي امور روزمره مردم و پرکردن اوقات فراغت خوانندگان و مخاطبان کاربرد خواهد داشت./118
انتهای پیام/